بازار سیاه عجیب بلیت کنسرت علیرضا قربانی : ۴ تا ۸ میلیون تومان!
تاریخ انتشار: ۱۴ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۸۸۴۵۱۲
آفتابنیوز :
موضوع بازار سیاه کنسرتها، سوژه جدیدی در حوزه موسیقی کشور محسوب نمیشود. این جریان، حداقل از دهه ۷۰ تاکنون به شکل پررنگی وجود دارد که امروزه با توجه به گسترش ابزارهای ارائه بلیت، شیوههای فروش آن تغییر یافته است.
یکی از مهمترین این ابزارها، نرم افزار دیوار است که در آنجا، بلیت تقریبا تمامی کنسرتهای مهم را میتوانید پیدا کنید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سود چندصد درصدی
اگر طی دوران مختلف به دیوار مراجعه کنید با انبوه تبلیغاتی از این دست مواجه میشوید که طی آن، قیمت بلیت برخی کنسرتهایی که کمتر تکرار میشوند، به ۴ میلیون تومان نیز میرسد. همین چند وقت پیش بود که خبر رسید، بلیت کنسرت علیرضا قربانی، در بازار سیاه تا ۸ میلیون تومان خرید و فروش شد. وقتی در اثنای کنسرت قربانی، قیمت بلیت اجراهایش، تا ۴ میلیون خرید و فروش میشود طبیعی است که این قیمت برای روزهای آخر کنسرت که دیگر تمدیدی در کار نیست، فراتر از این ارقام نیز شده است.
روزانه یک تا ۳ کنسرت، تنها در تهران برگزار میشود و کسی که در این حوزه فعال است اگر بخواهد فقط هر شب، یکی از این کنسرتها را پوشش دهد، درآمد ماهانه چندده میلیونی خواهد داشت
بنابراین حالا میتوان با قطعیت اعلام کرد که یکی از دلایل زود فروش رفتن بلیت برخی کنسرتهای مهم، حضور قاچاقچیان بلیت و خریداری چندده بلیت ردیفهای جلو است تا بتوانند با فروش چندبرابری آن بلیتها، سود خوبی را نصیب خود کنند. حاشیه امن مالی این اتفاق، زمانی ضریب میخورد که بدانیم روزانه یک تا ۳ کنسرت، تنها در تهران برگزار میشود و کسی که در این حوزه فعال است، اگر بخواهد فقط هر شب، یکی از این کنسرتها را پوشش دهد، ماهانه به یک رقم چند ۱۰میلیون تومانی خواهد رسید.
مثلا در کنسرت اخیر قربانی را در نظر بگیرید که طی ۳۲ سانس در ۱۶ شب به روی صحنه رفت. یک سوءاستفادهگر اگر در هر سانس، تنها ۱۰ بلیت قاچاق بفروشد و در هر بلیت نیز حداقل سودی ۱۰۰درصدی را تجربه کند، به درآمد ۲۵۶ میلیون تومانی دست مییابد. وخامت شرایط زمانی بیشتر میشود که بدانیم اولا: تعداد قاچاقچیان برای یکچنین کنسرتی، بهمراتب بیشتر از یک نفر است؛ ثانیا: تعداد بلیت فروختهشده برای هر سانس، قطعا بیشتر از ۱۰ بلیت است، ثالثا: آن فرد باید خیلی منصف باشد که به سود ۱۰۰درصدی قانع باشد و بیشتر از این میزان نفروشد و رابعا: بارها دیده شده که یک بلیت، به چند نفر فروخته شده و کلاهبرداریهایی از این دست نیز رقم خورده است که دست فرد مالباخته نیز به جایی بند نیست.
تداوم این روند برای سایر کنسرتهای مهم سبب میشود تا افراد، خیلیراحت به این کار، به چشم یک حرفه پرسود نگاه کرده که آنها را از انجام دیگر کارها بینیاز میکند چرا که یک فرد فعال در این حوزه، حداقل ۳۵ میلیون تومان در ماه درآمد دارد که این میزان حقوق که قطعا سود خالص است، با درآمد بسیاری از مناصب مهم کشور برابری میکند.
یک کار ثابت با درآمد چند ۱۰میلیونی در ماه
این قاچاقچیان، حاشیه امن بالایی دارند. آنهایی که به این کار به چشم شغل نگاه میکنند، چندان به سمت کلاهبرداری و فروش همزمان یک بلیت به چند نفر نمیروند. ترجیح میدهند چراغخاموش به کار خود ادامه دهند تا در تمام طول سال از این سود خوب بهرهمند شوند. محسن، یکی از این افراد است که پس از اطمینان از اینکه قصد مزاحمت برای او را نداریم و به خیال اینکه ما همراه فردی هستیم که در کنسرت حضور دارد، به زحمت، تن به گفتوگویی کوتاه میدهد.
محسن به ما میگوید: بعد از اتمام تحصیلاتم، خیلی تلاش کردم تا در جایی استخدام شوم، اما یا کار نبود و یا جنس کارهایی که پیدا شد، چندان با مزاجم سازگار نبود. یکبار خیلی اتفاقی در کانالی خواندم که بلیت یک خواننده، در کمتر از نیمساعت به فروش رفت. جرقهای در ذهنم زده شد که اگر بتوانم به محض باز شدن سایت، بلیت بخرم و آن را در بازار سیاه بفروشم، به سود خوبی میرسم. آنزمان قیمت بلیت ۵۰۰ هزار تومان بود و من، ۶ بلیت در ردیف پنجم خریداری کردم و توانستم در ۳ روز، ۵ بلیت را به ۳ نفر بفروشم و ۳ میلیونم به ۴ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان برسد.
محسن ادامه میدهد: این کار خیلی به من مزه داد و تصمیم گرفتم جدیتر در این حوزه کار کنم. با همه ناشیگریهای فعالیت روزهای اولم، اما برای ماه نخست، حدود ۱۴ میلیون تومان درآمد داشتم که تقریبا معادل ۲ ماه حقوق یک کارمند بود. باید به من حق بدهید که بخواهم این کار را برای ماههای دیگر هم ادامه بدهم.
محسن، اما به سختیهای این شغل نیز اشاره میکند و میگوید: این البته صورت زیبای کار ماست. این کار، همیشه با استرس همراه است. هر کسی که برای خرید بلیت به من زنگ میزند، این دلهره را در من به وجود میآورد که نکند این فرد، پلیس باشد. نکند رد من را بزنند. همیشه این کابوس را دارم که روزی دستگیر شوم و مجبورم کنند تا تمام این پولها را پس دهم. باور کنید نمیدانید در هر بار که خرید میزنم، چه بر من میگذرد تا تمام آن بلیتها فروش برود.
محسن در پاسخ به این پرسش ما که آیا این پول برکت دارد و توانسته به دردت بخورد، اندکی تامل میکند و میگوید: من که کسی را مجبور نکردم از من بخرد. قیمت را گذاشتم و هر کسی که تواناییاش را دارد، از من خرید میکند پس دلیلی ندارد که بخواهم به این پول به چشم حرام نگاه کنم. ضمن اینکه من کار را برای آن طرف، راحت کردهام که رفتهام در زمان پیک خرید بلیت، برایش در بهترین لوکیشن سالن، بلیت خریدهام و حالا راحت و شستهرفته در اختیارش قرار میدهم. این طبیعی است که بخواهم بهایی بالاتر از آنچه در بلیت درج شده را مطالبه کنم.
او به خاطرهای اشاره میکند که حین اجرای یک خواننده پاپ، نیروهای اورژانس، یک مخاطب را که تقریبا بیهوش شده بود، به بیرون هدایت کردند و متوجه شدند که قندش افت کرده است. آن جوان وقتی به هوش آمد، با وجودی که حالش چندان روبهراه نبود، اصرار داشت که به داخل سالن برگردد. وقتی ماموران دلیل این اصرار او را جویا میشوند میگوید که برای این کنسرت، ۹ میلیون پول یک بلیت را داده و حالا نمیخواهد پولش سوخت شود.
آیا همتی در جهت مبارزه وجود دارد؟
استدلالهای محسن، طبیعتا برای او و همکارانش مستدل است. این کار، نامش نوعی قاچاق است و به راه انداختن بازار سیاه، در هر کشوری، جرم تلقی میشود و مجازاتهای بسیاری هم دارد. اینکه فعالان این حوزه، در تمام این سالها، در یک حاشیه امنی به فعالیت خود ادامه دادهاند و چندان شاکی خصوصی ندارند، دلیل نمیشود که این حاشیه خوب برای تداوم روند کاری آنها فراهم شود. آنهم وقتی که خیلی راحت میتوان دست آنها را از این بازار کوتاه کرد و تمام بلیتها را بیواسطه به دست مخاطب حقیقی خود رساند.
اکنون که رقم بلیت کنسرت برای ردیفهای جلوی سالن، روی ۸۰۰ هزار تومان ثابت مانده و اجرای زنده موسیقی به یک کالای لوکس تبدیل شده، وقت آن رسیده تا پس از چند دهه، به شکلی جدی با این پدیده مبارزه شود. سازوکار چندانی هم نمیخواهد که بخواهیم پای بروکراسیهای زمانبر اداری را به این موضوع باز کنیم. تنها یک همت عالی میطلبد تا دست این واسطهها که تعدادشان زیاد هم نیست، از بازار موسیقی کشور بریده شود و فضای امنی برای دوستداران و دلسوزان واقعی موسیقی فراهم شود؛ فقط گوش شنوا میخواهد و یک عزم جزم.
منبع: خبرگزاری ایرنامنبع: آفتاب
کلیدواژه: علیرضا قربانی کنسرت میلیون تومان بازار سیاه ۴ میلیون کنسرت ها بلیت ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۸۸۴۵۱۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آواز علیرضا قربانی در استادیوم فوتبال؛ جدی میفرمایید؟
در اینکه انتخاب موسیقی بر مبنای سلیقه شخصی افراد است و شاید درباره تعریف موسیقی مناسب در فضای معین به تعریف مشخصی نرسیم، شکی نیست؛ اما اینکه قبل از شروع یک فوتبال پر هیجان برای تماشاچیان در استادیوم آواز علیرضا قربانی پخش کنیم، قطعا کجسلیقگی است!
به گزارش ایسنا، شامگاه گذشته (۷ اردیبهشتماه) پرونده رقابتهای دور یک هشتم نهایی جام حذفی فوتبال باشگاههای کشور با صعود سپاهان و حذف پرسپولیس بسته شد. یکی از حساسترین رویداهای فوتبالی شب گذشته بازی پرسپولیس و آلومینیوم اراک بود که اتفاقا به میزبانی اراکیها برگزارشد.
بسیاری از علاقمندان فوتبال در این شب پر هیجان ورزشی راهی استادیوم شدند تا تیم مورد علاقه خود را تشویق کنند. معمولا در همه دنیا رسم بر این است که قبل از بازیهای فوتبال برای حاضران در استادیوم موسیقیهای پر هیجان پخش میکنند تا تماشاچی با فضا همراه شود و رخوتی در استادیوم ایجاد نشود؛ گاهی هم بسته به اهمیت بازی خوانندگان مطرح پاپ به استادیوم دعوت میشوند تا قبل از شروع بازی شور و هیجان مضاعف به تماشاچی تزریق کنند.
اما شب گذشته در ورزشگاه امام خمینی (ره) اراک بدون توجه به تمام این موضوعات برای حاضران موسیقی نواحی و آواز علیرضا قربانی (خواننده کلاسیک ایرانی) پخش شد؛ آن هم در شرایطی که نه مخاطب برای شنیدن آواز ایرانی حاضر شده است و نه آواز ایرانی قرار است به فضای استادیوم هیجان ببخشد!
درست است که موسیقی برای عده زیادی از مردم تنها جنبه سرگرمی دارد اما نباید از تاثیر موسیقی بر ذهن غافل شد. اینکه در تمام این سالها موسیقی ورزشی مناسبی برای چنین رویدادهایی ساخته نشده است، قطعا جای بحث مفصل دارد اما کاش برگزارکنندگان مسابقه شب گذشته فقط کمی به اثربخشی موسیقی مهیج برای مخاطب فوتبالی احترام میگذاشتند و با کجسلیقگی نه جایگاه موسیقی ایرانی را تنزل میبخشیدند و نه حوصله تماشاچیان فوتبال را سر میبردند!
انتهای پیام